«آبنبات دارچینی» و حکایت سفر فامیلی خانواده محسن به روستای طبر
تاریخ انتشار: ۴ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۳۹۹۹۸۶۹۶
کتاب «آبنبات دارچینی» از سری سوم کتابهای مجموعه «آبنبات» است، که به قلم مهرداد صدقی با همان حال و هوای کمدی از سوی انتشارات سوره مهر روانه بازار شده است.
به قولِ نویسنده کتاب، ما توی «آبنبات هلدار»، «آبنبات پستهای» و «آبنبات دارچینی» با یک بسته روبهرو هستیم. در جلد نخست وقایع در دهه ۶۰ میگذرد، در جلد دوم اتفاقات مربوط به اوایل دهه ۷۰ است و در جلد سوم به فضا و رویدادهای اواسط دهه ۷۰ اشاره دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در کتاب «آبنبات دارچینی» محسن به عنوان کوچکترین عضو خانواده که راوی داستان است و در مقطع دبستان درس میخواند، حالا به سن بلوغ رسیده و با چالشهای این سن دست و پنجه نرم میکند. آنها اینبار تصمیم میگیرند دسته جمعی و به همراه فامیل راهی یکی از روستاهای آب و اجدادیشان بشوند و همراه هم لحظههای خوشی را رقم بزنند.
«هر جور حساب میکردم، حتی تا ده رقم بعد از اعشار هم نمیشد جزء سرنشینان پیکان باشم. با مشاهده وضعیتِ وانت آهسته کنار گوش آقاجان گفتم: «آقاجان، نمشه آقا براتاینا با وانت بیان، من با پیکان بیام؟».
- پسرجان، خودت که مِبینی؛ بازم جا نمشیم. همینجور جلو بریم یکوقت مبینی توی همین وانتم جا نشی و مجبور بشی تا طبر پشت سر ما بدوی».
«[...] به سفارش آقاجان، زنها توی خانه و ما مردها توی ایوانِ مشرف به باغ خوابیدیم. عمو باقر جلوی ایوان را با آفتابه مسی آبپاشی کرده بود. بوی نمِ دلپذیری میآمد و با وزش نسیم آدم دلش میخواست برود زیر لحافِ سنگین. با اینکه خیلی خسته بودم، خوابم نمیبرد. رو به آسمانِ پُرستاره، به دریا فکر میکردم و اینکه آیا او هم در این لحظه به ستارهها نگاه میکند؟ چون جا کم بود، آقاجان و آقا برات روی یک تشک و زیر یک لحاف دونفره خوابیدند. چراغها که خاموش شد، عمو باقر فانوس به دست آمد توی ایوان. سوسویِ نورِ فانوس، با هر حرکت، روی دیوار سایههایی مثل تصویر گلدوزیهای خاله رقیه ایجاد میکرد.
- این فانوس اینجایه. فعلاً خاموش مُکنمش. ولی اگه هر کی نصف شب خواست بره مستراح، روشن کنه که راهِ ببینه.
دایی گفت: «نه نمخواد. امشب مهتابه. اینا پاهاشانِ واجبی انداختن. برق مزنه، همهجا رِ روشن مُکنه». عمو باقر بدون توجه به حرف دایی گفت: «راستی امروز هی کوه کوه مِکردین، غروب توی مسجد بشیرِ دیدم. فردا صبح زود گوسفندا رِ مبره کوه. از جلوی باغ رد مشه. اگه مخواین برین، بیدارتان کنم». دایی اکبر با اشتیاق گفت: «ها عامو جان ... دمت گرم! بیزحمت همهمانِ بیدار کنین؛ بهخصوص علی آقا رِ». آقاجان گفت: «شما بِرین. من راهشِ خودم بلدم. با آقا برات خودمان میآیم». حتی اگر احسان و مهسا هم توی جمع ما بودند میتواتستند میزانِ صداقت آقاجان را در جملهاش تشخیص بدهند. بعد از چند لحظه، آقا برات سرش را از زیر لحاف درآورد و درباره مهمترین دغدغهاش از عمو باقر پرسید: «عمو جان، راستی اینجا مار داره یا نه؟»
عمو باقر که حس میکرد یک سوال تخصصی از او پرسیده شده و لازم است با تفصیل پاسخ دهد، مثل معلمهایی که اول میخواهند ببینند چه کسی سوال کرده تا بدانند چطور جواب بدهند، فانوس را جلو آورد و از بالای سرِ همه رد کرد تا رسید به قیافه مبهوت آقا برات. چون عمو باقر فانوس را پایین نگه داشته بود و نورِ آن از پایین به چهرهاش میتابید، حتی از خودِ مارِ عکاس هم ترسناکتر شده بود».
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری ادبیاتمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: آبنبات مهرداد صدقی معرفی کتاب آبنبات دارچینی آقا برات
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۹۹۸۶۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آماری هولناک؛ «۸۹ درصد فقرا از شاغلین سابق و امروز هستند»
فرشاد مؤمنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، ضمن هشدار نسبت به وضعیت صندوقهای بازنشستگی کشور با بیان اینکه اگر شیوههای فعلی اصلاح نشوند، چالشهای بزرگتری در راه هستند، گفت: «در نظام تصمیمگیری ما افرادی هستند که شخصاً آدمهای محترمی هستند، اما صلاحیت تخصصی در زمینه اقتصاد توسعه ندارند. آنها با مافیای رسانهای شان از ضعف اندیشهای افراد کارشناس استفاده میکنند و میگویند ما را با کشورهای صنعتی مقایسه میکنند و میگویند آنها هم اصلاحات پارامتریک و افزایش سن بازنشستگی هم دارند. ولی نمیگویند نرخ مشارکت نیروی کار در آن کشورها بین ۷۰ تا ۸۰ درصد است.»
به گزارش جماران، فرشاد مؤمنی گفت: «مرکز آمار گزارشی منتشر کرده و میگوید از کل جمعیت فقیر ایران ۸۹ درصد شان شاغلین سابق و لاحق هستند، این عدد تکاندهنده است! یعنی بیکار نیستند، ولی شغلهایی دارند که از نظر بازدهی درآمدی، قادر به تکافوی حداقل نیازهای اساسیشان نیست.»
اگر شما از کلام پیامبر میفهمید که فقر از هر دری که وارد میشود ایمان از آن در خارج میشود، ماجرای تحمیل ایمان با زور را کنار بگذارید و ریشههای اصلی مساله را بفهمید!
بیش از ۵ سال است که میگوییم که گزارشهای رسمی که منتشر شده حکایت از این دارد که به سوی یک روند قهقرایی به سمت فقر دائما رو به افزایش و عقب ماندگی دائما رو به افزایش حرکت میکنیم. شاخصهای بهره وری کل عوامل تولید و روندها و شاخص پیچیدگی اقتصادی و رابطه مبادله، از ناتوانی فزاینده سیستمی برای مواجهه خردورزانه و موثر با مساله فقر حکایت میکند.